لایحه - فرجام خواهی - طلاق به درخواست زوج
امتیاز:
|
تعداد بازدید: 4708
متن لایحه پاسخ به فرجامخواهی زن از طلاق
بسمه تعالی
عالیجنابان محترم دیوان عالی کشور
باسلام
احتراماً درخصوص پرونده به شماره .... ضمن تقدیم یک برگ وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی مراتب وکالت خویش را از جناب آقای منصور .... اعلام و در مقام پاسخ به فرجام خواهی زوجه، مراتب را به شرح ذیل به استحضار عالی می رساند ؛
1- مستنداً به رونوشت سند ازدواج، مورخ 19/10/1359 زوجین به عقد دائم یکدیگردرآمده اند و در دوران 28 سال زندگی مشترک ، موکل با تمام قوا از هیچ تلاشی جهت حفظ کیان خانواده فروگذار ننموده است لکن در مقابل زوجه نیز در ایجاد اختلافات و ناسازگاری کمر همت بسته و در طول تمامی این سالها با روش خاص خود صرفاً موجبات دلسردی موکل را فراهم داشته و چنان در این راه مصمم بوده که برای موکل راهی جزء تقدیم دادخواست صدور حکم طلاق باقی نگذاشتند و در پی آن شعبه 260 دادگاه خانواده مجتمع قضایی شهید باهنر تهران با تعیین تکلیف وضعیت مهریه، اجرت المثل ایام زوجیت و جهیزیه زوجه ( تمامی آنچه زوجه مدعی بوده است که به ایشان تعلق می گیرد و خود را محق دریافت آن می دانستند) نسبت به صدور حکم طلاق اقدام نمودند و جهت تعیین میزان اجرت المثل، با ارجاع امر به کارشناس مربوطه، میزان اجرت المثل در کمال دقت و با ملاک قراردادن شرایط و وضعیت زوجه تعیین گردید و شایان ذکر است پس از ابلاغ نظریه کارشناسی به زوجه ، ایشان ظرف مهلت مقرر بدان نظریه اعتراض ننمودند که به وضوح حاکی از رضایت زوجه از مبلغ اجرت المثل تعیینی بوده است فلذا از این حیث ایرادی به دادنامه صادره وارد نمی باشد.
2- به نقل از موکل و بنابر اظهارات ایشان، به جهت عدم توان مالی خانواده زوجه در زمان عقد، هیچ گونه جهیزیه ای در اختیار ایشان نگذاشتند و زوجه بدون به همراه داشتن جهیزیه به منزل موکل آمدند و کلیه اثاث منزل مشترک و وسایل مورد نیاز و متعارف زندگیشان توسط موکل و پدر موکل فراهم شد و صراحت دادنامه بدوی درخصوص اینکه زوجه فاقد سیاهه و لیست جهیزیه هستتد گویای صحت و درستی همین امر است.
3- در تمام طول دوران زندگی مشترک (28 سال)، موکل هر آنچه را که با زحمت و مشقت حاصل کرده در اختیار زوجه و فرزندان مشترک خویش قرارداده و در واقع حاصل زحمت خود را در طبق اخلاص گذارده و تقدیم ایشان کرده است بدون شرح که در سال 84 یک واحد آپارتمان واقع در اهواز را به نام زوجه خریداری کرده و تمامی اقساط و ثمن مربوط به این ملک نیز توسط موکل پرداخت شده و همچنین درسال 91 نیز ملک ویلایی دیگری در شهر اهواز توسط موکل به نام زوجه منتقل شد و همانطور که ملاحظه می فرمایید، موکل تمام دارایی خود را به نام زوجه نموده است و دیگر اموال و دارایی نداشته و ندارد تا بخواهد با عمل به شرط تنصیف مندرج در سند ازدواج تا نصف آن را به زوجه انتقال دهد به عبارت اخری، زوجه به خوبی براین امور اشراف و علم دارند که موکل هر آنچه را داشته به نامشان نموده است و دیگری مالی ندارد تا بخواهد به شرط تنصیف عمل نماید و به طور حتم اگر غیر از این بود زوجه با اعلام آن اموال و دارایی ها در مقام مطالبه برمی آمد.
4- همانطور که در دادنامه بدوی مورد تصریح قرار گرفته است به زوجه اجرت المثل تعلق گرفته و با تعلق اجرت المثل دیگر نوبت به نحله نمی رسد و در صورتی امکان تعیین نحله برای زوجه متصور است که شرایط تعلق اجرت المثل محقق نگردد و به عبارت دیگر نحله و اجرت المثل با یکدیگر قابل جمع نیست و به تعبیر دادگاه بدوی صادر کننده رأی، اجرت المثل و نحله در طول هم قراردارند فلذا از این حیث نیست ایراد و اشکالی متوجه دادنامه معترض عنه نمی باشد
علیهذا بر عالیجنابان و حضرات مبرهن است که ایراد و اشکال قانونی بر رأی صادره مترتب نمی باشد چرا که دادنامه بدوی درنهایت دقت و به درستی اصدار یافته است و شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر نیز دادنامه صادره را چون مطابق قانون دانسته و فاقد هیچ گونه تعارض با موازین شرعی دانسته مورد تأیید قرارداده است و مسلماً چنانچه غیر از این می بود دادگاه محترم تجدیدنظر نسبت به تأیید آن مبادرت نمی ورزید.فلذا با عنایت به مراتب فوق تقاضای ابرام دادنامه معترض عنه از محضر حضرات مورد استدعاست.
باتشکر و تجدید احترام