عقد مغابنه ای (مغابنی) و مسامحه ای (مسامحی)
در یک دسته بندی عقود به عقود مغابنه ای و عقود مسامحه ای تقسیم می شود.منظور از این تقسیم بندی و ملاک این تقسیم بندی و تعریف، به شدت سخت گیری قانون گذار به ضرورت رعایت ارکان تشکیل دهنده عقد و تناسب بین عوضین باز می گردد.بطور مثال قانون گذار وجود و موجود بودن عوضین را در عقد بیع شرط صحت دانسته و نیز تناسب ارزش عوضین از ضروریات عقد بیع است در حالی که در عقد صلح هیچ یک از این سخت گیری ها وجود ندارد.
امتیاز:
|
تعداد بازدید: 82743
عقد مغابنه (عقد مبتنی بر نفع و ضرر)
در عقد مغابنه طرفین تلاش می کنند که حداکثر استفاده را ضمن عقد از یکدیگر ببرند و هر یک در مبارزه ای به نام عقد، شرکت می کنند و می خواهند حداکثر پیروزی را به دست آورند و در تلاشی که هر یک از طرفین انجام می دهند، سرانجام غالبا یک تعادل نسبی اقتصادی، بین ارزش عوضین برقرار می شود.
عقد بیع بارزترین نمونه عقد مغابنه ای
در عقد بیع دو نفع متقابل وجود دارد و هر یک از طرفین می خواهند به بیشترین سود ممکن دست پیدا کنند.مشتری می خواهد برای خرید مبیع قیمت کمی بپردازد و فروشنده می خواهد به بیشترین قیمت ممکن مبیع را بفروشد.
- از دیگر مصادیق عقد مغابنه ای می توان به عقد اجاره و معاوضه اشاره کرد.
ویژگی های عقود مغابنه ای
- تعادل نسبی اقتصادی ارزش عوضین، یعنی عوض و معوض به نوعی با هم برابری داشته باشند و برای مثال مشتری راضی به پرداخت ثمن درخواستی از سوی فروشنده در قبال مال مورد فروش بشود زیرا پس از بررسی به این نتیجه می رسد که مال مورد فروش ارزش بهایی را که نسبت به آن صرف می کند، دارد.
- علم اجمالی به موضوع معامله در عقود مغابنه کافی نیست و به دلیل مطرح شدن سود و زیان در این نوع عقد، طرفین باید علم مفصل و کافی بر موضوع معامله داشته باشند.
- همانطور که از نام این نوع عقد بر می آید، هر یک از طرفین این عقد تلاش دارد طرف دیگر را مغبون کند البته لازم به ذکر است در عقود مغابنه خیاری به نام "خیار غبن" وجود دارد که بر اساس آن:" هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد، بعد از علم به غبن می تواند معامله را فسخ کند."
شرایط و ویژگیهای خیار غبن
- خیار غبن مخصوص عقود " مغابنه" است.
- غبن در لغت به معنای فریفتن و گول زدن است و دراصطلاح حقوقی به معنای به هم خوردن تعادل ارزش عوضین به نحو فاحش است و در معاملات مسامحه ای نظیر صلح و هبه که در آن تعادل ارزش عوضین وجود ندارد و هیچ یک از طرفین به دنبال سود و منفت نیستند، راه ندارد. زیرا بحث فریب دادن طرف مقابل، اصولا منتفی است.البته غبن در صورتی فاحش است که عرفا قابل مسامحه نباشد.
- اگر معلوم شود مغبون در هر شرایطی، به صورت گرفتن بیعی که در آن مغبون شده، تمایل داشته و آن را منعقد می ساخته، غبن ولو اینکه فاحش باشد، موجد حق فسخ نیست.
- اگر مغبون در حین معامله عالم به قیمت عادله بوده است، خیار فسخ نخواهد داشت.
- اصل نیز بر جهل مغبون نسبت به قیمت واقعی است.
- تردید مغبون در خصوص بهای واقعی عوضین نیز خیار غبن را محقق می سازد.
- در اثبات علم مغبون، شرایط حاکم بر قرارداد و تخصص و حرفه مغبون نقش اساسی دارد. مانند آنکه در خرید طلا و جواهرات، مغبون خود زرگر باشد که در این صورت ظاهر بر آگاهی زرگر از قیمت واقعی است.جهل مغبون به قیمت عادله، برای ایجاد خیار غبن کافی است و لزومی ندارد که غابن او را فریفته باشد.
- در تعیین مقدار غبن، شرایط معامله نیز باید منظور گردد. بر این اساس شرایط و اوضاع و احوال در تمیز عرفی غبن موثر است. مثلا بهای گندم در سال قحطی با سال فراوانی و یا خرید و فروش آثار هنری و نادر قابل مقایسه با خرید و فروش کالاهای اساسی و روزمره نیست، همچنین است نقد یا اقساط بودن معامله.
- تفاوت بهای شرایط فرعی به تنهایی سبب غبن نمی شود و معیار تفاوت و عوض اصلی با شرایط فرعی است.خیارغبن بعد ازعلم به غبن فوری است.اگر مغبون به تصور خود و یا با فریبکاری طرف قرارداد گمان کند که تفاوت قیمت چندان فاحش نبوده و خیار غبن را ساقط کند و بعد تفاوت فاحش آن بر وی آشکار شود، خیار غبن ساقط نمی شود.
- ناآگاهی از وجود خیار و فوریت آن، در حکم جهل به غبن است ولی اثبات جهل به قانون با مغبون است.
- اگر کسی که طرف خور را مغبون کرده است، تفاوت قیمت را بدهد، خیار غبن ساقط نمی شود مگر اینکه مغبون به اخذ تفاوت قیمت راضی گردد.
- شرط ضمن عقد به صورت اسقاط همه خیارات در عقود مغابنه صحیح نیست و خیار غبن در هر صورت در عقود مغابنه جریان دارد و قابل اسقاط نیست.
عقد مسامحه ای
در عقد مسامحه به عکس عقد مغابنه، موجبی برای تلاش طرفین برای رعایت تناسب ارزش عوضین آن گونه که در عقد مغابنه وجود دارد، دیده نمی شود.
ویژگی های عقود مسامحه ای
- علم اجمالی به موضوع معامله
- علم اجمالی به مورد معامله کافی است.
- خیار غبن در این عقود راه ندارد.مثلا: در عقد نکاح با وجود اینکه هر یک از دیگری انتظاراتی دارد، قصد مغابنه و پیروزی بر یکدیگر در بین نیست. زن و مرد قصد تشکیل زندگی مشترک دارند و هیچ کدام نمی خواهند دیگری را مغبون کنند.
مصادیق عقود مسامحه ای
عقد رهن:
در عقد رهن، مرتهن ( کسی که مالی نزد او به گرو گذاشته می شود ) علاقه ندارد که علم به جنس و وصف و مقدار رهینه داشته باشد. اگر اجمالا بداند که ارزش مال مورد گرو وافی و کافی برای طلب او است، برای او بس است.
مثال: همسایه ای از شما مبلغی به عنوان وام می گیرد و قالی خود را به رهن شما می گذارد. همین اندازه که شما تشخیص دهید قیمت این قالی بیشتر از طلب شما می باشد، برای انعقاد عقد رهن کافی است و نیاز به اطلاعات دقیق وجود ندارد.
عقد صلح
صلح بلا عوض:
زمانی که شخصی مال خود را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار دیگری قرار می دهد.
صلح محاباتی:
مانند صلح خانه در ازای یک شاخه گل که بر این اساس تعادلی بین عوضین وجود ندارد.
صلح در مورد منازعه:
صلح در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن
صلح در مورد یکی از عقود مسامحه:
صلح در مورد یکی از عقود مسامحه مثل عقد مضاربه. بنابراین اگر مضاربه به صورت عقد صلح درآید، آن صلح را نیز صلح مسامحه می گویند.
- از دیگر مصادیق عقد مسامحه ای می توان به عقد هبه، عقد عاریه، عقد ودیعه و عقد وکالت اشاره نمود.
مطالب مرتبط با عقود و قراردادها :
1- الزام به انجام تعهدات قراردادی، خسارت قراردادی
2- شرایط اساسی صحت معاملات، انواع عقود و معاملات
3- عقود معین و قراردادهای بانام، وکیل قرارداد